با مولا علی هم قدرت پرستان کافر دشمنی ورزیدند که معاویه وعمروعاص ریاست این باند را به عهده داشتند وهم کسانی که علی ودین را برای دنیای خود می خواستند
که زبیرو طلحه سردمدار این جریان بودند وهم جاهلانی که علی ودین را تابع جهل خود می خواستند که خوارج نمود بارز این جریان است
اما نکته مهم این که دو دسته اول قدرت پرستان ودنیا طلبان با وجود عده وعده دربرابر علی شکست خوردند واین جبهه جهل وحماقت بود که فرق علی راشکافت .
معاویه وعمروعاص اعتقادی به دین نداشتند (این را بعدها معاویه بعداز به دست گرفتن قدرت کامل به صراحت گفت که برایش دین مردم مهم نیست )وبا علی به عنوان پرچمدار اسلام حقیقی می جنگیدند
طلحه وزبیر هم دین را برای دنیا می خواستند ولی خوارج عابدان ودینداران کج فهمی بودند که ایمان را بی علم وتعقل می دیدند ودربرابر جامعیت علی که عقل وعلم وایمان راباهم داشت ایستادند .
آنها فهم سطحی وجاهلانه ومتعصبانه خودرا با درک عمیق وعالمانه وعادلانه علی نمی توانستند تطبیق دهند وبه خاطر روحیه استبداد وخودبینی به جای اصلاح وارتقاء خود، علی آن آینه حقیقت وعدالت ودینداری را شکستند.
از برخود و تضاد علی علیه السلام با خوارج حداقل دونکته مهم قابل استنباط است
نخست آنکه حکومت حقیقتا دینی وحکومت علوی از مهم ترین دشمنانش برخی دینداران وظاهربینان متحجر خواهند بود واز معیارها برای شناخت حکومت دینی اصیل وعلوی دشمنی ودوری آن حکومت از اهل ظاهر وافراطی گران به ظاهر مذهبی است
کسانی که به اندک بهانه حکم تکفیر وتفسیق صادر می کنند همچون خوارج که مرتکب کبیره را کافرمی دانستند .
حضرت امیر درتوصیف خوارج فرمود :
سُیُوفُکُمْ عَلى عَواتِقِکُمْ تَضَعُونَها مَواضِعَ الْبُرْءِ وَالسُّقْمِ، وَ تَخْلِطُونَ مَنْ اءَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ یُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ اءَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه رَجَمَ
الزّانِیَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَیْهِ، ثُمَّ وَرَّثَهُ اءَهْلَهُ، وَ قَتَلَ الْقاتِلَ وَ وَرَّثَ مِیراثَهُ اءَهْلَهُ، وَ قَطَعَ السّارِقَ
وَ جَلَدَ الزّانِیَ غَیْرَ الْمُحْصَنِ، ثُمَّ قَسَمَ عَلَیْهِما مِنَ الْفَیْءِ، وَ نَکَحَا الْمُسْلِماتِ، فَاءَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه بِذُنُوبِهِمْ، وَ اءَقامَ حَقَّ اللَّهِ
فِیهِمْ، وَ لَمْ یَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلامِ، وَ لَمْ یُخْرِجْ اءَسْماءَهُمْ مِنْ بَیْنِ اءَهْلِهِ.
شمشیرهاى خود را بر دوش نهاده ، بر سر بیگناه و گناهکار فرود مى آورید و گناهکار و بیگناه را با هم در مى آمیزید. و خود مى دانید، که
رسول اللّه (صلى اللّه علیه و آله ) کسى را که مرتکب زناى محصنه شده بود، سنگسار نمود. سپس ،بر او نماز کرد
و میراثش را به کسانش داد. قاتل را کشت و میراثش را به کسانش داد. دست دزد را برید و زناکار غیر محصن را تازیانه زد ولى ، سهمى را که از
غنایم نصیبشان مى شد به آنان پرداخت و رخصت داد که با زنان مسلمان ازدواج کنند.
رسول الله (صلى اللّه علیه و آله ) آنان را به سبب گناهى که مرتکب شده بودند، مواخذه کرد و حدّ خدا را بر ایشان جارى ساخت ولى از
سهمى ، که اسلام برایشان معین کرده بود منعشان ننمود و نامشان از میان مسلمانان نزدود. خطبه 127 نهج البلاغه
نکته دوم این که اتفاقا خطرناک ترین دشمن حکومت دینی وعلوی نیز از جنس خوارج است چون مسبب قتل علی این ها شدند علی به
دست به ظاهر دینداران وعابدان وقاریان کشته شد نه به دست معاویه وعمروعاص بنابراین چالش حکومت علوی از درون است
برابر متحجران که با حماقت خود حکمیت راتحمیل می کنند وبا تیغ جهل وتعصب کورشان فرق علی را نشانه می گیرند .